پارت پنجاه و دوم

زمان ارسال : ۱۰۱ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 5 دقیقه

حال هردو مقابل همدیگر ایستاده بودند و دورشان، به قدری خلوت شده بود که دیگر هیچ کدام از افراد حاضر به چشم‌ نمی‌خوردند.
اترس فشار دستش را روی شانه‌اش بیشتر کرد و با چهره‌ای مصمم که ردی کمرنگ‌ دل‌آشوبه در آن بود،‌ لب زد:
- وقتشه دوباره با قبیله‌ی فولگور متعهد بشیم!
چشم‌های خونین‌سان هرماس لحظه‌ای روی صورت او مات ماند و پس از آن، سرخی‌شان بیشتر از قبل شد.
نفس‌نفس می‌

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • ماهور

    00

    عالی بود دوستای سورا بنظرم هاکان و شایان حافظشون پاک بشه ولی نسترن بمونه🥲

    ۳ ماه پیش
  • ستاره لطفی | نویسنده رمان

    😂 خوابای قشنگ تری براشون دیدم خب

    ۳ ماه پیش
  • ستاره لطفی | نویسنده رمان

    😂 خوابای قشنگ تری براشون دیدم خب

    ۳ ماه پیش
  • R

    00

    عالی مثل همیشه منتظر اتحاد هستم...!🍒

    ۳ ماه پیش
  • ستاره لطفی | نویسنده رمان

    و اتحاد اتفاق افتاد...🥂

    ۳ ماه پیش
  • مریم گلی

    00

    انشاالله متحد شدنشون به نفع هردو گروه بشه ودوستای سورا رو هم به شهرشون برگردونن ممنونم نویسنده جان

    ۳ ماه پیش
  • ستاره لطفی | نویسنده رمان

    وایلدر نمی‌ذاره برن 🤣👀

    ۳ ماه پیش
  • Zeynab

    ۲۰ ساله 00

    عالی بود💚

    ۳ ماه پیش
  • ستاره لطفی | نویسنده رمان

    ممنونم زینب جان

    ۳ ماه پیش
  • عسل

    00

    مثل همیشه عالی ممنون

    ۳ ماه پیش
  • ستاره لطفی | نویسنده رمان

    ممنونم از شما که میخونی و نظر میذاری🥂💫

    ۳ ماه پیش
  • شیطون بلا

    10

    دوستای سورا امنیت جانی ندارن از هیچی خبر ندارن الانم قراره دوباره بهشون حمله بشه بدبختای واقعی اینان 😔😂

    ۳ ماه پیش
  • ستاره لطفی | نویسنده رمان

    آره واقعا آش نخورده و دهن سوخته همینان 🤣👀

    ۳ ماه پیش
  • ستاره لطفی | نویسنده رمان

    پشت این ماجرا یک نویسنده خبیث است

    ۳ ماه پیش
  • نیلوفر آبی

    00

    باید دید قبول میکنن متحد شن یا غد بازی در میارن دوستای سورا آزاد شن حافظه شون پاک شه مثل همیشه عالی بود

    ۳ ماه پیش
  • ستاره لطفی | نویسنده رمان

    محبورن چون چه بشن چه نه، به خودشونم حمله میشه و چه بسا که دستی در این کار هم داشتن که بعدا مشخص میشه

    ۳ ماه پیش
  • Asal

    00

    ای کاش اون درنده خویان بیان از هرماس و سورا گرفته تا دوستاش و البرت و قبیلش همرو بخورن ماهم راحت شیم دیگهه از بس منتظر حقیقتیم!!😐 مثل همیشه هیجانی و فانتزی بود مخصوصا اون پری های نازش😂🧚🏻 ♀️🧚🏼 ♀️

    ۳ ماه پیش
  • ستاره لطفی | نویسنده رمان

    ای وای چرا🤣🤣🤣🤣 یعنی آنقدر کنجکاو شدید؟ پس منم نشونه هایی رو میکنم

    ۳ ماه پیش
  • ستاره لطفی | نویسنده رمان

    من عاشق اون پری هام🥺🥂

    ۳ ماه پیش
  • زهرا

    00

    تا زمانی ک گند نزنه ب نقش های هرماس میشه تحملش کرد صددرصد شرطای زیادی داره یکیشم آزادی افرادشه ولی چاره ای هم ندارن کاشکی حافظشونو پاک میکرد میرفتن پی زندگیشون ب نظر اضافه میان

    ۳ ماه پیش
  • ستاره لطفی | نویسنده رمان

    😂😁🥺 خب آلبرت پای خودش هم گیره و دستی داره توی ماجرا حالا مشخص میشه بعدها

    ۳ ماه پیش
  • فاطمه

    00

    آلبرت همینجوری متعهد نمیشه باید افرادش آزاد کن کینه قدیمی این دو قبیله کنجکاو کرد منو و سر انجام دوست های سورا ۵۰٪ احتمال میدم بعد این ماجرا آزاد بشن 🤔

    ۳ ماه پیش
  • ستاره لطفی | نویسنده رمان

    چه بخواد چه نخواد پای خودش هم گیره و بهش حمله میشه حالا دلیل اینکه درنده خویان می‌خوام به این دوتا حمله کنن بعدا مشخص میشه

    ۳ ماه پیش
  • زری

    00

    بنظرم آلبرت برا متحد شدن با هرماس شرط میزاره،شرطشم میتونه گرفتن سورا باشه

    ۳ ماه پیش
  • ستاره لطفی | نویسنده رمان

    🤣🤣 شرط سختی نمی‌ذاره چون به هرحال پای خودش هم گیره متحد بشه و نشه بهش حمله میکنن

    ۳ ماه پیش
  • حدیث

    10

    بیاید دسیسه بچینیم ریحینا رو از رمان بیرون کنیم 😊 نیومده رو درنده خویان کراش زدم 🤧💅

    ۳ ماه پیش
  • ستاره لطفی | نویسنده رمان

    چراااا؟ چراااا آخه ریجینا به این خوبی و کراشی چی شد بذار از راه برسن🤣🤣

    ۳ ماه پیش
  • Aa

    00

    مرسی عالی بود.چرا دوستای سورا رو آزاد نمیکنه میتونه فراموشی بهشون بده💐💐💐💐

    ۳ ماه پیش
  • ستاره لطفی | نویسنده رمان

    از وایلدر بپرسین🥺😂تنش میخاره فکر کنم ممنون جانم

    ۳ ماه پیش
  • هاجر

    00

    واقعا بینظیره رمانتون نیسنده عزیز❤

    ۳ ماه پیش
  • فاطمه ❤️

    00

    عالی ستاره جونم با اشتیاق منتظر هستم 🌹🤩

    ۳ ماه پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.